دو حالت احساسی مغایر و جدا از هم

منظور از این تمرین این نیست که بر روی طرف مقابل عمل رواندرمانی انجام دهید. بلکه برای شما هدف این است که از طریق دستگاه حسی تان، وجود تکیه گاههای ذهنی را بررسی کنید و قادر به ایجاد تکیه گاههای ذهنی دیگری باشید. آنچه دارید انجام می دهید تماما به خاطر این است که یاد بگیرید تکیه گاه ذهنی ایجاد کنید. امروز بعدازظهر به شما یاد خواهیم داد که چگونه از این موضوع در روانکاوی استفاده کنید. موفق باشید.

دو حالت احساسی مغایر و جدا از هم

دو حالت احساسی مغایر و جدا از هم

یک سوال در حین تمرین دائما پرسیده می شد. بیل گفت “من در حین تمرین با همسرم، دستم را بر روی یکی از زانوهای او گذاشتم و زمانی را برای او متصور ساختم که برای او بی نهایت لذتبخش بود و بر روی زانوی دیگر او داشتم زمانی را به یاد او می آورم که آن موقع دلش نمی خواست با من باشد، یا این که تصمیم داشت به کارهای منزل برسد. خلاصه اجازه نداد مدتی کنار هم باشیم، و من عصبانی شدم”. همسر بیل قادر بود هر دو احساس را به طور مجزا دریافت کند، به گذشته برود و آنها را تجدید کند. تکیه گاه ذهنی خوب عمل کرد. بیل هر دو تکیه گاه ذهنی را فرو ریخت و ائتلاف پدید آورد. سوال این است: “حالا اگر او همسرش را ببیند چه اتفاقی خواهد افتاد؟”. پاسخ این سوال به منزله تفهیم اساس این کار است. اتفاقی که خواهد افتاد این است که او همسرش را یا در حالت داشتن احساسات لذتبخش مربوط به گذشته خواهد دید، یا در حال داشتن احساس عصبانیت مربوط به گذشته، و یا این یکی خیلی مهم است – ترکیبی از هر دو را.

در این جا دو حالت احساسی مغایر و جدا از هم مربوط به گذشته وجود دارد. وقتی یکی از آنها را تکیه گاه قرار می دهید، در واقع با این کار فیزیولوژی بدن، الگوهای عضلاتی، تنفس و غیره را که مغایر با دیگری است تکیه گاه قرار داده اید. پس هرگاه هر دو را در یک زمان تحریک کنید، الگوهای فیزیولوژی که با هم مغایر هستند یکدیگر را قطع می کنند.





دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.