تمرین ایجاد تکیه گاه ذهنی، جز رواندرمانی نیست?

این موضوع را می توانید در چهره، وضعیت تنفس و غیره در آن فرد مشاهده کنید. او در جریان فرآیند، ائتلافی می شود، به طوری که می تواند با هرگونه احساسات ترکیب شده ای که سابقا از یکدیگر مجزا بودند دست به عمل بزند و واکنشی متناسب با شرایط از خودش بروز دهد. پیش فرضی که در این زمینه رفتاری وجود دارد این است که با اعطای یک سری موقعیت های انتخابی به شخص، او همواره بهترین موقعیتی را انتخاب می کند که در آن زمینه در اختیار دارد. از نظر من خیلی خوب است که هرکس بتواند به همان اندازه ای که نسبت به شخص دیگری دارای عصبانیت است، دارای هوس و تمایلات نیز باشد. با انجام عمل ائتلاف از این طریق – یعنی استفاده از تکیه گاه ذهنی به عنوان یک روش ائتلافی به منظور درهم شکستن وجود تمایز – مطمئن می شویم که شما در این زمینه واکنشهای کاملی را در اختیار دارید.

تمرین ایجاد تکیه گاه ذهنی، جز رواندرمانی نیست?

تمرین ایجاد تکیه گاه ذهنی، جز رواندرمانی نیست?

یکی از دروغهای ما به شما این بود که گفتیم عمل تمرین ایجاد تکیه گاه ذهنی، جز رواندرمانی نیست. گفتیم “در این جا فقط تکیه گاه ذهنی ایجاد می کنید و سپس دو تا از آنها را در هم می ریزید و در آنها ائتلاف پدید می آورید”. می خواهم قدری راجع به آن فکر کنید. آنچه از طریق ایجاد تکیه گاه بر روی زانوها و ائتلاف آنها انجام دادید، از لحاظ قالب کار عینا شبیه عمل دو صندلی گشتالت است. پیروان مکتب گشتالت، از صندلیها به عنوان تکیه گاه ذهنی استفاده می کنند و اگر شما از روی یک صندلی به صندلی دیگر تغییر مکان دهید، احساسات شما نیز عملا تغییر می کنند. اگر یک روانکاو ناظر باشید، عملا می بینید که وقتی شخص از یک صندلی به صندلی دیگر جا به جا می شود، حالت و رنگ چهره اش نیز تغییر می کند. آن صندلیها تکیه گاههای ذهنی هستند. مشکل این جاست که ائتلاف در مورد صندلیها کار سختی است. شما چگونه می توانید صندلیها را در هم فرو کنید؟ پس باید آن فرد را وادار کنید که با سرعت فوق العاده زیاد روی صندلیها جا به جا شود.





دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.