موضوعی که فوبیاها را جالب توجه می سازد

ذهن خودآگاه برای یافتن مرجع مورد نیازش دارای محدودیت است. تنها راه فهمیدن این است که او را مجبور کنید به گذشته برگردد و بخشهایی از گذشته فردی خودش را دوباره تجربه کند.

بعد از آن که او مطمئن شد دارای مرجع جدید و موثری برای بازگشت به گذشته است، عمل پل سازی را انجام دهید. “دیگر چه تجاربی در زندگی تو مانند تجربه قبلی، باعث بروز واکنش نامطلوب می شوند؟”. “ابتدا چه چیزی را می بینی، می شنوی یا احساس می کنی که باعث می شود در آن وضعیت قرار بگیری؟”. سپس مراجع جدید را برای آن موارد نیز تکیه گاه قرار دهید. بسیار خوب، دست به کار شوید.

موضوعی که فوبیاها را جالب توجه می سازد

موضوعی که فوبیاها را جالب توجه می سازد

برای سازماندهی فرآیندی به نام رواندرمانی روشهای مفید بسیار زیادی وجود دارد. یکی از روشهای کاملا ساده و زیبا این است که با هرگونه محدودیت روانی، به مانند یک فوبیا رفتار کنیم. فوبیا را می توان به منزله یک نمونه از محدودیتهای روانی در نظر گرفت. وقتی کسی فوبیا دارد علتش این است که قبلا در زندگیش در برابر محرکی آزار دهنده، به طور ناخودآگاه و تحت فشار، تصمیم نادرستی را اتخاذ کرده است. او کاری را می کند که انسانها اغلب در لحظات سخت انجام می دهند. بعدها هر بار که آن محرکها دوباره به سراغ زندگی او بیایند، او نیز دقیقا همان واکنش را بروز می دهد. این موضوع جالب توجه است. شما پس از سالها کلی تغییر کرده اید، و با این که شرایط خارجی شما نیز تغییر کرده اند، ولی شما هنوز هم قادرید بر روی واکنشتان نسبت به آن محرک باقی بمانید.

موضوعی که فوبیاها را جالب توجه می سازد، این واقعیت است که واکنشها بسیار پابرجا هستند. اگر کسی بگوید “من نمی توانم حرف حسابم را به رئیسم بگویم” در واقع دارد می گوید “در گوشه ای از گذشته فردی من، تجربه یا تجاربی در مورد مدعی بودن وجود دارد که در مورد رئیسم نمی توانم آن مرجع را به کار ببرم”. این به مانند وضعیت همان فردی است که نسبت به مار واکنش فوبیایی نشان می داد. من می دانم که در گذشته فردی او مواقع دیگری نیز وجود داشته که او قادر به داشتن خونسردی کامل و جرات بوده است. ولی به هر حال در مورد مار نمی تواند به آن مرجع دسترسی داشته باشد.





دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.