چنانچه مراجعه کننده فردی شدیدا بصری است

هنری هیلگارد اصولی را در هیپنوتیزم بنا نهاد و آن را بر روی ده هزار نفر به کار گرفت. او با اطمینان کافی دریافت که تنها درصد معینی از آن افراد به حالت خلسه فرو می روند. آن تعدادی که به حالت خلسه می رفتند همان کسانی بودند که برای سازگاری با آن قاعده هیپنوتیزمی، به قدر کافی انعطاف و سازش از خود نشان می دادند. بقیه افرادی که انعطاف پذیری لازم را برای سازگاری با آن قاعده هیپنوتیزمی نداشتند، نمی قادر شدیم به حالت خلسه بروند.

 

چنانچه مراجعه کننده فردی شدیدا بصری است

چنانچه مراجعه کننده فردی شدیدا بصری است

وارد شدن به یک وضعیت تغییر یافته، چیز عجیبی نیست. همه شما در اکثر مواقع، این کار را می کنید. سوال چنین است که آیا وضعیت تغییر یافته را برای ایجاد تغییر به کار می برید؟ و چنانچه چنین است، چگونه آن را مورد استفاده قرار می دهید؟ انجام این کار خیلی هم سخت نیست. لازم است درباره آن جنبه هایی از احساسات صحبت کنید که آن شخص نسبت به آن ها فاقد آگاهی است. سوال این است: “این کار را با هر کسی به چه نحو انجام می دهید؟”

چنانچه مراجعه کننده شما یک فرد شدیدا بصری است، کاری که با او می کنید لازم است بسیار متفاوت با کاری باشد که با شخصی شبیه این خانم که با خودش کثیر حرف می زند و توجهش به سفتی آرواره هایش جلب می شود – انجام می دهید. در باب این خانم، تغییر وضعیت قادر است ورود او به وضعیتی از آگاهی باشد که در آن وضعیت، او تصاویر واضح و روشنی ایجاد کند. هر شخص در یک وضعیت تغییر یافته، دارای موقعیت های گوناگون بسیار بیشتری نسبت به این خانم است که در وضعیتی طبیعی از حالت آگاهی خودش به سر می برد. کثیری از ملت فکر می کنند که رفتن به حالت خلسه یعنی از دست دادن اختیار.

 

منبع : رواندرمانی مایکل نولان





دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.